سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مادری که برای دخترش آرزوی کافی کرد!

اخیراً در فرودگاه گفتگوی لحظات آخر بین مادر و دختری را شنیدم. هواپیما در حال حرکت بود و آنها در ورودی کنترل امنیتی همدیگر را بغل کردند. مادر گفت: "دوستت دارم و آرزوی کافی برای تو میکنم." دختر جواب داد: "مامان زندگی ما باهم بیشتر از کافی هم بوده است. محبت تو همه آن چیزی بوده که من احتیاج داشتم. من نیز آرزوی کافی برای تو میکنم." آنها همدیگر را بوسیدند و دختر رفت. مادر بطرف  پنجره ای که من در کنارش نشسته بودم آمد. آنجا ایستاد و می توانستم ببینم که می‌خواست و احتیاج داشت که گریه کند. من نمی‌خواستم که خلوت او را بهم بزنم ولی خودش با این سؤال اینکار را کرد: تا حالا با کسی خداحافظی کردید که می‌دانید برای آخرین بار است که او را می‌بینید؟ جواب دادم: بله کردم. منو ببخشید که فضولی می‌کنم چرا آخرین خداحافظی؟ او جواب داد: من پیر و سالخورده هستم او در جای خیلی دور زندگی می‌کنه. من چالش‌های زیادی را پیش رو دارم و حقیقت این است که سفر بعدی او برای مراسم دفن من خواهد بود. وقتی داشتید خداحافظی می‌کردید شنیدم که گفتید: آرزوی کافی را برای تو می‌کنم. می‌توانم بپرسم یعنی چه!؟
ادامه مــطلب

+ نوشته شـــده در دوشنبه 92 دی 23ساعــت ساعت 9:26 صبح تــوسط سلمان فارسی | نظر بدهید