علاقهمندي ها
+
[تلگرام]
+
حکايت من و مجنون به يکدگر مانَد
نيافتيم و بمرديم...
.
.
از جناب سعدي عليه الرحمه
به قلم مبارک آفتاب عليها الرحمه : دي

پيام رهايي
04/1/17

+
چه سِرّي است شما را
با واژگان ؟!
که حق تمامشان را خوب ادا مي کنيد ...
.
.
*عليرضا خان *

در انتظار آفتاب
04/1/17
7 فرد دیگر
39 فرد دیگر
+
چقدر گاهي دلم براي روزهاي خوش پارسي و دوستانم تنگ ميشه
يادت بخير
2-اشراق
04/1/11
786.سلام.چقدر دلم براي مادر هما.نهانخانه جان کفش هاي مکاشفه.در انتظار آفتاب تنننننننننننننگ شده..............و هفت آسمان.دختردوست داشتني و.....
+
+
گاهي دلت ميخواهد
به اندازه ي تمام دنيا
از غوغاي *واژهـ ها* به سُـکوت عليه السلام پناه ببري
و گاه ميخواهي بلندترين واژه هـايَت را
بر سر دنيا *فريـاد* بزني
و دست آخر
هروله کنان ميان سکــوت و فريــاد
با خود زمزمه کني:
*«وَ تِلکَ الاَيّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاس»*
.
.
آفتابــ
2-اشراق
04/1/11

2-اشراق
04/1/11
+
[تلگرام]
+
در قابِ پائـ ـيز،
در اين روزهاي *بَرگآلود*،
بيش از هر زمان
در من *مُـنـ ـتشِـر* شـدهاي...
از چشـمهايم ميچـ ـکي
و در لبهايم ذخيـره ميشَـوي
براي روزِ *مَبـادا*...
.
.
آفتابـ

2-اشراق
04/1/11

+
آدم ها ناگهان خداحافظي نميکنند،
ناگهان دلسرد نميشوند و ناگهان رابطه را تمام نميکنند.
جايي در مسير رابطه اتفاق هايي ميافتد،
دردهايي را تجربه ميکنند که هر درد
آنها را به تصميمشان نزديک تر ميکند
و روزي "ناگهان" تصميمشان را با ما در ميان ميگذارند.
آدمها آرام آرام خسته ميشوند.آرام آرام دلسرد ميشوند از تمام تلاش هايي که کرده اند و ديده نشده است.
آرام آرام دوست داشتنشان کم ميشود و تهي ميشوند.
هايدي
03/12/19
+
نميدونم چرا ميخوام اين حرفها رو بنويسم
اما با توجه به حجمِ بيماري هاي پي در پيِ اين چند ماه که درگيرشونم به دلم افتاد اين پست رو بنويسم
عمر دستِ خداست، ولي باتوجه به شدت بيماري ام گفتم امروز چند خطي با دوستان دلگويه کنم
از اواسط شهريور تا الان پشت سرهم بيمارم، چندهفته ي اول کروناي شديد گرفتم چند روز بهبود پيدا کردم دوباره همون علائم، منتهي شديدتر رو تجربه کردم دکترم گفت اينبار آنفلوآنزاي شديدگرفتم
اودسان
03/12/18
بعد از چند هفته حالِ خيلي بدم ، دچار سرفه هاي پي درپي و دردناک شدم سه هفته درگير سرفه هاي شديد و شبانه روز بودم که حس کردم يه چيز حجيم گلومو درگير کرده و احساس خفگي مي کنم.. بعد از مراجعه به چند دکتر و آزمايش و سونو و اسکن هسته اي گفتن تيروئيد پرکار گرفتم با التهاب خيلي شديد ..دکترم گفت فعلا به خاطر التهاب شديد نمي تونم داروي درمان تيروئيدِ پرکار تجويز کنم
و فعلا بايد قرص کورتون با دوز بالا مصرف کنم تا التهاب کاملا برطرف بشه،
نميدونم به خاطر مصرف قرص کورتون بود يا تيروئيد پرکار يا حجم اندوهي که در دلم بود،گاهي ضربان قلبم چنان تند و محکم تو قلبم کوبيده ميشد و اون حجم توي گلوم به گلوم فشار ميورد که هر لحظه حس مي کردم انگار قلبم ميخواد از سينه ام کنده شه و ميخوام بميرم.بعد از چند هفته مصرف دارو و آزمايش هاي پي درپي دکتر گفت التهاب تيروئيدت يکم کمتر شده
{a h=banamak57}هايدي{/a} ان شالله . ممنونم عزيز دلم.. ان شالله @};- الهي شما هم هميشه سلامت باشين ليلي ي من .
{a h=banamak57}هايدي{/a} هيچ وقت فراموش نميکنم اون روزهايي که لحظه به لحظه کنارم بودي.. تکيه گاهم شده بودي . سنگ صبورم بودي..و همه حرفم.. دستِ خدا بودي برام.. خدا رو شکر بابت لطفش.. خدا رو شکر بابت بهبودم.. خدا رو شکر بابت وجود و حضور تو که يقين کردم تو هديه خدايي .. من وجود خدا رو توي اون شرايط سخت و تلخ و دردآور، با وجود شما و مهسا کنارم ، با تمامِ وجودم حس ميکردم..
+
+
گاهي سکوت
يواشکي از *مردمکاَم*
ميچـ ـ ـکد
روي گُلـ ـهاي *چـادُرم*...
.
.
آفتابـ

اودسان
03/12/9

گاهي سکوت انقدر رسوايم ميکند که با خودم ميگويم کااااش فريااااد ميزدم...دست کم فرياد ذاتش رسوايي است...کارش رسوايي است...اصلا بگذار فرياد بکشم...بگذار سکوت هايم مقدس بمانند...اينبار هم رسوا شدنم را به پاي فرياد بنويسيد....