پيام دوستان
يک فنجان آرامش
15 دقيقه قبل
يک فنجان آرامش
* 786،سلام،با تشکر از ستاره اي که نور اين مجلس شد583*@};-
يک فنجان آرامش
*786،گاهي نمي شود مثل همه فکر کرد،گاهي نمي شود دلتنگي ها را پشت ديوار قايم کرد،گاهي نمي شود مثل کوه استوار بود،بايد درکت کنند تا ديده شويي،بايد تو را بفهمند تا سرخورده نشوي،من يک احساسم در قالب مثنوي محبت،من يه ستاره ام در قاب دلتنگي........583*
3-خاطرات
{a h=puke}يک فنجان آرامش{/a} چي ميگي
يک فنجان آرامش
{a h=baran40}3خاطرات{/a} سلام،چي رو چي مي گم؟
+
*به نام خدا
لايه لايه ابر ها
در انتظارت نشسته اند
براي آمدنت ميجنگندو ميگريند باهم
بر زميني که منتظرتوست
تا به رد پاهاي تو بر روي خود ببالد
چنان تکبر بورزد که با تکبرش فاجعه ايي بوجود آرد
عکس و متن :انتظار*

يک فنجان آرامش
ديروز 10:5 عصر

+
به نام خدا
در خيال برام لبخند بزن بهانه نمي خوام
عشق تو گر نباشد اين زمانه نمي خوام
پشت پنجره ساکت و آرام نشسته ام
فنجان خالي و غروب غريبانه نمي خوام
از تو هيچ نگويم، دل خود را چه کنم
تنهاي شب و سکوت شبانه نمي خوام
گاهي براي ديدنت چشمها را مي بندم
در حصير کهنه دل، هيچ ساغرانه نمي خوام
تا آسمان، مرگ را بي تو به نظاره نشستم
بعد رفتن تو هيچ لذت عاشقانه نمي خوام
متن : عليرضا عبدي

يک فنجان آرامش
ديروز 10:4 عصر

+
به نام خداوند کوچه و بازي ها
دلم شکسته ازين بي وفايي ها
خداوند فقير و غني و دولتي ها
دلم خون شده ازين سياسي بازي ها
خداوند شرع و احساس و مهرباني ها
تورم شده ازين مرغاي چاق بازاري ها
خداوند آب و خاک و آسماني ها
نفس نماده براي اين جنوبي ها
خداوند فضل و احسان و سادگي ها
اجاره نشيني و درد بيکاري و مرگ بر لابي ها
خداوند راستي و معاد و برابري ها
اصلاح در ميان مردم هست و بالايي ها
متن اجتماعي از عبدي!

يک فنجان آرامش
ديروز 10:3 عصر

+
به نام صاحب سلام
بگذاريد سخن از آرزو کنيم
عقده دل را بازگو کنيم
تن خسته از فکر دنيا
در ميان موجهاي دريا
با قايقي، تنهايي ناب جستجو کنيم
دل خسته از شلوغي شهر، موج شده لالايي بحر
با صداي مرغ دريا، ناله او شنود کنيم
آلودگي آب شور مگر مي شود
تميزي را از خانه خود شروع کنيم
انس، انسان و آدم و يک اجتماع
از براي سلامتي ماهيان سرود کنيم
عليرضا عبدي

يک فنجان آرامش
ديروز 10:3 عصر
+
به نام صاحب سلام
چه گرم و صميمي است اين مسافر دي
دلخسته و فصل عجيبي است اين مسافر دي
پرغرور و سربلند و پر احساس خصلت اوست
برايم سبک غريبي است اين مسافر دي
در دلش رازش صداقت، چشم نوازي مي کند
داستان بلند بي قراري است اين مسافر دي
خورشيد اگر به تنهايي بيايد، حريفش نمي شود
آغاز شروع فصل سختي است اين مسافر دي
عليرضا عبدي

يک فنجان آرامش
ديروز 10:3 عصر

+
بنام خداي مهرباني ها
از روز ازل تا به امروز نامت را سروده اند
احمد اسوه اخلاق و مهرباني را ستوده اند
نام کوچه،دلم را تابقيع غريبانه مي کشد
نام حسن که مي شنوم،دلم مي شکند
بر سرجاده عشق که بياي، نام مشهد پيدا مي شود
راه دور است،امادلم غرق رويا مي شود
ماچله نشين مردبارني ديار مدينه ايم
از بزرگان نام بزرگش راشنيده ايم
صبرو انتظار و عشق و مهدي هم خانواده اند
آقا بيا که برسردوراهي شک و يقين رسيده ايم

يک فنجان آرامش
ديروز 10:2 عصر
+
به نام صاحب سلام
*فتاربک الله احسن الخالقين*
از زمانه اين را ياد گرفته ام که. . .
نه باد باشم*هولناک!* نه آتش باشم *خشمگين!*
نه آب باشم *خروشان!* نه خاک باشم *سرد!*
بلکه *انسان* باشم . . .
با *باد* به آسمان پرواز کنم.با *آتش*سردي ايمان را گرم کنم
ولي سمت* آب*نميروم چون هنوز صداي *العطش* کودکان کربلا مي آيد
و خاک را اگر *تربت* باشد دوست دارم.
متن و عکس: عليرضا عبدي

يک فنجان آرامش
ديروز 10:1 عصر

+
به نام خدا
مي ترسم از گناه
که روزي در بندش شوم
روم در سکوتي تلخ
دلبسته آهنگش شوم
نگاه در افق چشم
صداي در طنين زبان
لمس در زبري احساس
شامه در قفس تن
همه گويي در فطرتم مي چرخد
ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند
مي ترسم از گناه
که روزي عادت شود
در نردبان بندگي
همچو يک سد شود. . .
عبدي

يک فنجان آرامش
ديروز 10:0 عصر
+
به نام خدا
سرت به هواي عشق زائران سلامت
آمده ام به پابوس شما با سعادت
کبوترم و در صحن و سراي محبتت مي جنبم
آقا دانه اي مرحم نما با لياقت
ياشاه،با پاي خود نيامده ام،دعوتم کرده اي
مرا در حرم امنت عزتم کرده اي
درين زمانه دلتنگي و دلمردگي
بعد دعاي ظهور مولا، خوش کربلاييم کرده اي
*عبدي، مشهد الرضا عليه السلام*

يک فنجان آرامش
ديروز 10:0 عصر
+
هوالباقي
*پدر* واژه اي هست که به انسان اميدواري مي دهد.
مثل *کوه* استوار و مثل *دريا* آرامش بخش
*اولين و آخرين* پناهگاه پدر است
او *عشق* را به سخره گرفته
زماني که تمام سختي ها را بر دوش مي گيريد* تا*
آسوده بخوابي و راحتي را حس کني
*در تمام لحظه هاي خوش او غايب بود تا تو حاضر باشي!*
امان از *روزي* که براي هميشه مي رود* و*
دل ترانه ي غم، غزل مي کند *و قصيده بلند پدر پايان مي يابد*عليرضاعبدي

يک فنجان آرامش
ديروز 9:59 عصر
سلام.تقديم به قلمدون پارسي که در هجر شمع وجود پدر،چو پروانه مي سوزند،خدا روح اين عزيز از دست رفته قرين رحمت الهي کند.و ايشان را همنشين سفره پر کرم اهل بيت فرمايد.
بسم الله الرحمن الرحيم "الحمد لله رب العالمين. "الرحمن الرحيم. "مالک يوم الدين. "اياک نعبد و اياک نستعين . "اهدناالصرط المستقيم . "صراط الذين انعمت عليهم. "غير المغضوب عليهم و لا الضالين ..بسم الله الرحمن الرحيم "قل هو الله احد "الله الصمد "لم يلد و لم يولد" "و لم يکن له کفوا احد"
+
به صاحب سلام
آه هسته؛ آه هسته؛
نوبت به نوبت
مثل زندگي
آغاز مي شود شروع يک داستان بلند...
چشم ها باراني مي شود؟
دلها مي شکند از مرگ!
و ناگهان صدايي به گوش مي رسد؟
گريه نوزاد،لبخند را بر لبان مادر نقاشي مي کند
با آمدنش سکوت خانه مي شکند
حالا زندگي و مرگ با هم آمدند!؟
تا *سرود عشق* بنوازند
يکي به آسمان پرواز مي کند
و ديگري باران شده؛ بر زمين متولد مي شود.
متن و عکس:عليرضاعبدي

يک فنجان آرامش
ديروز 9:57 عصر

+
هوالباقي786
در اين قبرستان* مادري* است
که در سايه *درخت طوبي* آرميده است
به *احترام* نامت مادر، به ياد هستيم
نه زمان، نه مکان يادت را از خاطر ما نخواد برد
قطره قطره اشکي که برابت مي ريزيم
حاصل تمام سختي ها و غصه هاي توست
متن سنگ قبر
عليرضا عبدي

يک فنجان آرامش
ديروز 9:57 عصر
+
به نام صاحب سلام
مانده هنوز در دلم *رويايي* کربلا
خو کرده دلم به حسرت و افسوس و بلا
سخت است که در يک منزل همه *مسافر عشق* باشند
توي بيجاره بماني *تنها *در ميان غصه ها
درمانده در *ابتلاء و امتحان* حضرت حقم
شرمنده و دلشکسته سوار اين دردم
اي کاش در *نقطه مرزي*، راهي عشق بودم
يا در *حلب* و *خان طومان* و *العيس* جنگ مي کردم
متن:عليرضا عبدي

خانم مهندس
ديروز 9:55 عصر